شبی دیگر میگذرد.
وقتی در میان راه باشی
چقدر مهم است که چند شب از عمرت گذشته
و چند شب به پایان عمر مانده است!
شاید،
شاید اینجا مهم من باشم،
شاید.
واضح ترین صدایی که میاید
صدای ضربات روی دکمه است
دکمه هایی سیاه
با حروف سفید و له شده
که نزدیک ترین و معصوم ترین است برای عقده گشایی
که زیر سنگینی ضربات فقط میگوید:
« تق ».
آرام میگوید
تا روی اعصابم نباشد.
ولی
با وجود تمام آنچه که پیشآمد بد می نامیم
و آنچه من امشب خواهم گفت « کابوس »
سفیدم،
خسته نمی شوم و سفید می مانم
مثل همیشه.
و امیدوار
به تمام آن چیزهایی که:
صفت « ابدی » را کنارش گذاشتیم.
چه خوب
1 comment:
kheili khosham oomad. gooya ofogh haye roshan az door miresand, harchand ke dir bashad, ama , mi ayanad.
Post a Comment